تحلیل: حیله الیزه؛ چرا ظریف باید مراقب مکر مکرون باشد؟
به گزارش گفتمان برتر، فرانسوی ها تقلای بسیاری دارند تا با بسته های متنوع و البته بدون اینکه شروط ایران تأمین شده باشد، دولت ایران را از پیگیری راهبرد مقاومت فعال و کاهش تعهدات هسته ای منصرف نمایند. اما چرا باید مراقب این فریب فرانسوی بود؟
به گزارش خبرنگاران، چند هفته پس از مکالمات تلفنی رؤسای جمهور ایران و فرانسه، محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران دیروز آدینه به کاخ الیزه در پاریس رفت تا با امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه دیدار و گفت وگو کند. این دیدار مورد توجه رسانه ها بود، چون که گفته می شد در آن جدیدترین بسته پیشنهادی فرانسوی ها به ایران مورد بحث قرار می گیرد.
بر اساس شنیده ها، آخرین اخبار از بسته فرانسوی این است که ظاهراً ساکنان الیزه پیشنهاد ایجاد خط اعتباری اروپا برای اینستکس در حدود 15 میلیارد دلار را ارائه نموده اند؛ با این شرح که حدود یک سوم تا دوسوم آن تعهد را پاریس و مابقی را بعضی دیگر از کشورهای اروپایی تأمین نمایند. پاریس همچنین گفته است که می کوشد از آمریکا تخفیف تحریمی (waiver) برای فروش نفت ایران برای مدت معینی دریافت کند. هرچند هنوز تضمینی برای این کار وجود ندارد! ولی اروپایی ها مدعی هستند که امیدوارند که انسجام فعلی آنها از یک طرف و احتیاج انتخاباتی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا از طرف دیگر بتواند واشنگتن را متقاعد کند. هرچند تحلیل دیگری می گوید که اساساً تمام این تحرکات از پیش با آمریکا هماهنگ شده است و فرانسه تنها با این تصویرسازی که هنوز آمریکا با چنین پیشنهادی موافقت ننموده، برای گران فروختن این امتیاز ناچیز به ایران است.
فرانسه مدعی شده می خواهد به ازای کاهش بعضی از تحریم های نفتی برای مدتی معین و چندماهه، مذاکره ای بین ایران و آمریکا صورت بگیرد.
پیش از این در تحلیل دیگری که در خبرنگاران منتشر شد، استدلال کردیم که مسئله میانجی ها و بسته های پی درپی که طی ماه های اخیر توسط آنها به ایران ارائه می گردد، تا زمانی که شروط کامل ایران را تأمین نکند در واقع چیزی غیر از فرکانس های فریب نیست. فرکانس های فریب که پس از شینزو آبه، این بار رسماً توسط امانوئل مکرون فرانسوی پیگیری می گردد، تنها یک هدف را دنبال می نماید و آن منصرف کردن ایران از پیگیری راهبرد مقاومت فعال و استفاده از حقوق خود در برجام است.
ایران رسماً تأکید نموده است که شروطش برای بازگشت به تعهدات کامل برجامی و عدم استفاده از حقش در بندهای 26 و 36 برجام برای کاهش تعهدات، بازگشت فروش نفت ایران به وضعیت پیش از تحریم ها (2.8 میلیون بشکه در روز) و اجرای کامل تعهدات طرف اروپایی است به نحوی که ایران از منافع خود در برجام به طور کامل بهره مند گردد.
پس از آنکه ترامپ در 18 اردیبهشت سال 97 از برجام خارج شد، دولت ایران عملاً به اروپا دو هفته مهلت داد تا منافع برجامی ایران را تأمین کند اما با تعلل اروپایی ها، پس از یک سال حتی یک قدم عملی توسط اروپا در این باره برداشته نشد، با این حال پس از تغییر سیاست ایران از صبر راهبردی (به تعبیر مقامات دولتی) به مقاومت فعال، اروپا عملاً به تکاپو افتاد، تحریم های آمریکا که هر روز گسترده تر می شد متوقف شد و حتی تهدیدات آمریکا در حوزه نظامی نیز به حاشیه رفت، به نحوی که حتی پس از ساقط شدن پهپاد آمریکایی توسط ایران نیز ایالات متحده نتوانست واکنش متناسبی نشان داد.
با این حال در این مدت طرفهای اروپایی و بعضی میانجی های غیراروپایی مانند شینزو آبه ژاپنی تلاشهای گسترده ای را به کار گرفته اند تا ایران از این راستا راهبردی، بدون تأمین تمام شروطش، عقب نشینی کند.
میانجی ها و اخیراً فرانسوی ها وانمود می نمایند که در صورت عدم برداشته شدن گام سوم کاهش تعهدات توسط ایران که عملاً به معنای کنار گذاشتن راهبرد جدید ایران محسوب خواهد شد، از این امتیاز برخوردار خواهند بود که با آمریکا بر سر موضوعات مورد مناقشه مذاکره نمایند، به عبارت دیگر، ایران از راهبرد خود دست بکشد و آمریکا نیز متقابلاً بعضی تحریم ها را به صورت مقطعی کاهش دهد تا مذاکره ای شکل بگیرد.
درباره این موضوع توجه به 3 مسئله حائز اهمیت است؛ نخست آنکه تجربه همین یک سال و نیم اخیر نشان می دهد که حتی همین بسته های نیم بند و نامتوازن نیز محصول راهبرد مقاومت فعال است. فرانسه ای که حالا پیشنهاد خط اعتباری 15 میلیارد دلاری می نماید، به همراه دیگر کشورهای اروپایی طی یک سال از اردیبهشت 97 تا 98 حتی یک قدم عملی برنداشتند اما بلافاصله پس از راهبرد جدید ایران، هم اعلام کردند که اینستکس در حال عملیاتی شدن است و هم پیشنهادات اعتباری آنها از رقم های تحقیرنماینده چند میلیون دلاری به 15 میلیارد دلار افزایش یافته است، این در حالی است که راهبردهای غیر از این که مبتنی بر اعتماد به اروپا و آمریکاست و یا واهمه از این دوست، نه تنها تهدیدی را کاهش و منفعتی را نصیب نکرد، بلکه تا اعزام تبلیغاتی ناو آبراهام لینکلن به منطقه نیز پیش رفت.
دوم اینکه بعضی تحلیل گران بیم از آن دارند که در صورت توجه مثبت دولت ایران به چنین پیشنهادات فریبکارانه ای، عملاً خسارت محضی شبیه به ماجرای برجام تکرار گردد. در موضوع برجام نیز ایران امتیازات نقد به طرف مقابل واگذار و در مقابل وعده های نسیه دریافت کرد. طرف مقابل چک روز ایران را نقد کرد اما چک های خودش به راحتی بازگشت خورد، بدون اینکه در این میان الزامی برای پاس شدن تعهدات طرف مقابل وجود داشته باشد، لذا این بار نیز اروپا و آمریکا در تلاشند ایران به صورت نقد راهبردش را بدون تأمین کامل شروطش کنار بگذارد و در ادامه مجدداً اسیر کمپین غربی ها علیه مؤلفه های قدرت ایران گردد.
سوم اینکه فرانسوی ها گفته اند این بسته جدید شامل مذاکره ایران و آمریکا در بعضی موضوعات مورد مناقشه است؛ در حالی که ایران چنین درخواستی را بپذیرد عملاً آمریکا در سیاست فشار حداکثری امتیازات ویژه ای دریافت نموده است، چرا که آمریکایی ها از ابتدا چند مسئله را مدنظر داشته اند؛ اول دائمی کردن تقریباً تمامی محدودیت های هسته ای ایران، ثانیاً مذاکرات موشکی و ثالثاً مذاکرات منطقه ای. گفته می گردد اخیراً آمریکایی ها تأکید نموده اند تحریم فروش تسلیحات متعارف به ایران را نیز که اکتبر 2020 طبق قطعنامه 2237 سازمان ملل به سرانجام می رسد در نظر دارند ابدی نمایند و ایران هیچ گاه نتواند تسلیحات بخرد.
در صورتی که ایران به چنین مذاکره ای تن دهد، هرچند اتفاق مهمی است که ایران دست کم بخش مهمی از مؤلفه های قدرت خود را بار دیگر از دست می دهد، اما مهمتر و خسارت بار تر از آن صدور این پیغام و معنای فوق العاده خطرناک است که ایران زیر بار زور نمی رود، مگر اینکه بسیار پرزور باشد.
چنین اشتباه خطرناکی نه تنها حتی اگر ایران تمام شروط فعلی آمریکا را بپذیرد تمام نخواهد شد، بلکه مسائل جدیدی را نیز مقابل ایران قرار خواهد داد، و این در حالی است که راهبرد مقاومت فعال، نه تنها فشارهای سابق آمریکا را کاهش داد، بلکه عملاً ایران را در موضع ابتکار عمل قرار داد و حالا این اروپایی ها و آمریکایی ها و واسطه های آنها هستند که در حالت تحت فشار به دنبال منصرف کردن ایران از برداشتن گام های بعدی هستند.
از سوی دیگر، رئیس جمهور آمریکا در حال حاضر به دنبال مذاکراتی است که از آن به عنوان دستاورد در انتخابات آینده ریاست جمهوری در آمریکا استفاده کند. در این میان او اهمیت ویژه ای را برای عکس یادگاری و تلقین پیروزی خود و عقب نشینی ایران دارد؛ صرف نظر از اینکه رهاورد عملی مذاکرات چه باشد. شاید به همین دلیل بود که او بیانیه، به زور یک و نیم صفحه ای در پیونگ یانگ را که فاقد هر گونه جزییات بود، توافقی جامع خواند. زمانی که چنین بازیگری طرف بازی باشد، هیچ تضمینی وجود ندارد که بر عهد خود پایبند بماند، همان گونه که پیشتر توافق مورد حمایت دولت قبلی کشورش و تأییدشده توسط قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را نقض نموده است. آمریکا و اروپا به دنبال خرید زمان و خسته کردن ایران در زمینه تحقق مطالبات برجامی هستند.
اعزام میانجی و ابتکاراتی مانند پیشنهادهای فرانسه، نشانه هایی هستند که بر درستی سیاست جدید ایران مهر تأیید می زنند. در حال حاضر، هم اروپایی ها تحت فشار خروج احتمالی ایران از برجام و تبعات آن هستند و هم رئیس جمهور آمریکا تشنه توافقی جدید یا اصلاح شده با ایران است. طبیعتاً این موضوعات کنار مختصات و تحولات اخیر منطقه، دست ایران را برای بازی بازتر می گذارد. مدل رفتار جدید ایران اتفاقاً این گزاره را تبیین می نماید که با همین راستا می تواند حقوق و منافع بیشتری را احصا کرد، به همین دلیل نباید به مقدار کم و فریبنده راضی شد. ایران، همان گونه که مقامات کشورمان تا کنون بارها به آن تأکید نموده اند، نباید به ازای بازگشت به تعهدات سابق، به کمتر از حالت اولیه برجام قانع گردد. انتظارات نباید از فروش نفت 2 میلیون و 800 هزار بشکه به مقدار بسیار کمتر تقلیل یابد.
قطعاً طلب ایران از غرب بسیار بیشتر از اینهاست. آمریکا و اروپا علاوه بر برطرف تحریم ها باید خدشه ای را که به اعتبار توافق هسته ای و همکاری مالی با ایران وارد نموده اند جبران نمایند، در غیر این صورت، حتی در شرایط بازگشت اقدامات به مرحله قبل از خروج آمریکا از برجام، ایران باز ضرر نموده است. شرکت هایی که از ترس تحریم های آمریکا از ایران رفتند، بعید است در مورد بازگشت به ایران مردد نباشند، یعنی ایران به جای پذیرش شرط جدید طرف مقابل، در مقام یک مدعی است که باید برای طرف مقابل شرط جدید مطرح کند.
.+
منبع: خبرگزاری تسنیم