عمر کوتاه مدیریت فرهنگی در دهه های اخیر
به گزارش گفتمان برتر، در دهه های اخیر و در شروع هزاره سوم میلادی عمرهای کوتاه مدیریتی در ایران اسلامی پدیده پیچیده ای نیست.
انتصابات نسبی و سببی، روابط عشیره ای و قبیله ای با استدلال شناخت بیشتر و زمینه اعتماد بالاتر، شاید بعضی از دلایل این تغییر مدیریت ها باشد اما برای تمام سطوح مدیریتی این دغدغه وجود دارد که با تغییر در بدنه اصلی مدیریتی در هر نهاد و سازمانی، امنیت شغلی بسیاری از افراد از بین خواهد رفت؟ لذا افراد همیشه می کوشند تا بر حفظ میز و عنوان خود و آن هم از باب شیفتگی خدمت نه تشنگی قدرت، ساعی باشند و خدای نانموده در میان حجم انبوه خودروهای خدمت با پلاک شخصی جای پارک در پارکینگ را از دست ندهند؛ که در حجم ترافیک امروز این خود مسئله ای مهم و جدی است و چه بسا ساعاتی از زمان خدمت به شهروندان و مخاطبان را به خود اختصاص دهد.
از تمام این مسائل که بگذریم یک نکته واضح و آشکار است؛ بی توجهی به نخبگان و فرهیختگانی که از تمام مزیت های ذکر شده محروم هستند و دسترسی به رانت های خاص را ندارند یا به طور کلی از ژن خوب برخوردار نمی باشند و به کنج عزلت فراخوانده می شوند یا با تمام امتیازهای فردی که دارا هستند مجبور به فرار از پایتخت شده و برای جبران هزینه های زندگی روزمره به خلوت سراهای نزدیک پایتخت نزدیک شوند... .
اصحاب هنر هم در این بازی سهل و ممتنع نیز بی بهره نبوده اند و بیشترین آسیب را دیده اند زیرا هنر در سطح عالی معطوف به یک فهرست 100 نفره می گردد که در تمام رشته ها بیش از سه دهه ممتاز و برگزیده اند و حکم پیشکسوتان و نخبگانی هنر را دارند اما کسی از خود سؤال نمی کند گناه سه نسل تربیت شده در مکتب همین استادان چیست و چه گناهی نموده اند که هرگز نام و نشانی از این نسل نو ظهور به چشم نمی آید هر چند باید حرمت پیشکسوتان هر فن و هنری را با احترام تمام به جا آورد و قدردان یک عمر خدمت صادقانه و خالصانه شان به این مرزو بوم بود اما به نظر دهه آغازین پنجم انقلاب اسلامی باید نسلی جوان از نخبگان فرهنگ و هنر به میدان مدیریت و تدریس و رقابت های ملی و فراملی راه یابند و ضمن تکریم مادی و معنوی اصحاب باسابقه فرهنگ و هنر از خدمات این عزیزان به نحو شایسته ای قدردانی نمود و متولیان دستگاه های فرهنگی با موضوع حمایتی در پی انتشار و خرید آثار این عزیزان باشند.
خبر تلخ و غم انگیز از دست دادن هنرمندان رشته های مختلف در سال های قبل، مدیران فرهنگی را به فکر فرا بخواند که در قبال این همه کوشش و خلق آثار نفیس این عزیزان و کسب افتخار آفرینی های ملی و فراملی این نخبگان چه خدماتی ارائه داده اند؟ آیا آماده کردن بیمه تکمیلی درمانی برای این عزیزان تنها وظیفه مدیریتی است؟ و رسالت راهبری در مناصب دولتی که از صدقه سری همین نسل می باشد در همین حد است؟
آیا مدیران فرهنگی و دلسوزان و شیفتگان خدمت تا به امروز ساعتی به اندیشه فرو رفته اند و اسامی و عکس های مدیران قبل تر از خود را مرور نموده اند که شاید به برآورده شدن یک هزارم آرزوهای خدمتی خود دست نیافته اند و میز خدمت را با افتخار و احترام به مدیران بعد خود تحویل داده اند و ای کاش، میزها و اتاق های مدیران محترم سخنگو بود و روایت چند دهه اخیر را با زبانی شیرین و در صندلی مدیرتی تعریف می کرد تا باور نمایند که عمر مدیریت در ایران اسلامی کوتاه است و اگر برای خدمتی کمر به همت بسته اید بسم ا... و الا فلا.... .
منبع: مهدی توکلیان - فعال فرهنگی / روزنامه خبرنگاران
منبع: جام جم آنلاین